×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

http: yaheidar.gohardasht

alimola

ميلاد شبه پيغمبر شهزاده حضرت علي اکبر ع بر جميع شيعيان خاصه جوانان مبارکباد

 
اکبر که گل حمیده فاطمه است
نور دل نور دیده فاطمه است
هر چند که از گلشن لیلا باشد
او لاله پروریده فاطمه است

جلوه ى ذات خداى دادگستر اکبر آمد
مرحبا آئینه ى روى پیمبر اکبر آمد

 

میلاد حضرت علی اکبر (ع)

 
فضائل حضرت علی اکبر (ع)

الف: شباهت او به پيامبر اكرم(ص)

اين جوان خوش سيما در طلاقت زبان و زيبائي صورت و سيرت و خلقت اشبه مردم به رسول خدا(ص) بود، كه جامع همه كمالات و صفات حسنه و اخلاق نيكو مي باشد. نعمت هاي خداوند بي شمار است �‌ و اگر نعمتهاي خدا را بشماريد، آنها را شماره نتوانيد كرد�.(1) مع ذلك قرآن نعمتهاي دنيوي را كوچك شمرده كه � بگو بهره مندي از اين دنيا اندك است �. (2) و ليكن دربارۀ اخلاق پيامبر (ص) ميفرمايد: � همانا تو داراي اخلاق عظيم و برجسته اي هستي � . (3)

و حضرت علي اكبر (ع) در جمع صفات و اخلاق چون حضرت محمّد (ص) بود. پدر بزرگوارش دربارۀ‌ او فرمودند:

� خدايا گواه باش جواني كه در خلقت و سيرت و گفتار شبيه ترين مردم به پيامبرت بود به جنگ اين مردم رفت، و ما هرگاه به ديدن پيامبرت مشتاق مي شديم به اين جوان نگاه مي كرديم �. (4)


ب: عصمت آن بزرگوار

عصمت همانند عدالت داراي درجات متفاوت است، و هيچكس به درجۀ‌ چهارده معصوم (ع) نمي رسد،‌ لكن خداوند مقام عصمت را به حضرت علي اكبر (ع) لطف فرموده است. كلمۀ � طيّب � و � زكيّ � كه درزيارت رجبيّه امام حسين (ع) است را مي توان مؤيّد عصمت دانست.


ج: صفات آن سرور

حضرت علي اكبر داراي صفات جلال و جمال و ملكات نيكو بود، و به عالم ملكوت وصل بود. دو حديث از مرحوم سيّد بن طاووس و شيخ مفيد در طيّ طريق كربلا نقل كرديم كه به پدر بزرگوارش گفت: � آيا ما بر حقّ نيستيم؟�. حضرت فرمودند: بلي. گفت: � حال كه چنين است از مرگ باكي نداريم�.



د: شجاعت

آن بزرگوار شجاعت را از علي مرتضي (ع) به ارث برده بود.

علّامه مجلسي (ره) نقل مي كند: آن حضرت به هر جانب روي مي آورد گروهي را به خاك هلاكت مي افكند، �‌بقدري از آن لشكر كشت كه از كثرت كشته به شيون آمدند، و روايت شده؛ علي اكبر با آنكه تشنه بود 120نفر را كشت آنگاه نزد پدر بازگشت. دوباره به ميدان آمد و آنقدر جنگيد تا كشته ها به دويست نفر رسيد�. (5)

ه: تربيت شدن در دامان عمويش حضرت مجتبي و پدرش سيّدالشّهداء(ع) در�كافي� و �فقيه� و �تذهيب� در زيارتي ازحضرت صادق(ع) روايت شده كه كنار قبر فرزند آن حضرت علي بن الحسين(ع) كه نزد پاي پدر مدفون است مي روي و مي گوئي: �‌ سلام بر تو اي فرزند رسول خدا، سلام بر تو اي فرزند اميرالمؤمنين، سلام بر تو اي فرزند حسن و حسين�. (6)

شيخ صدوق (ره) بعد از نقل اين زيارت مي فرمايد: اين اصلح زيارات نزد من است. گفته اند: ( براي اين فرزند امام حسن (ع) گفته شده است كه چون امام مجتبي (ع) مربّي و معلّم حضرت علي اكبر(ع) بوده است، و در حديث آمده است: � پدر سه گونه است؛ آنكه ترا به دنيا آورد، و كسي كه تو را تعليم نموده، و ديگر پدر زن �. (7)

محدّث قمي (ره) مي نويسد: دراين مدّتي كه آن حضرت دردنيا بود، عمر شريف خودرا صرف عبادت و زهادت و اطعام مساكين و اكرام مسافرين، و سعۀ در اخلاق و توسعه در ارزاق فرموده بحدّي كه در مدحش گفته شده:

لَمْ تَرَ عَيْنُ نَظَرَتْ مِثْلَهُ                         

مِنْ مُحْتَفٍ يَمشُي وَ لا ناعِلٍ

* هيچ ديده اي مانند او نديده است، نه كسي كه پابرهنه راه مي رود و نه كفش پوشيده .

حضرت اميرالمؤمنين (ع) بسيار او را دوست مي داشت، حتّي آنكه او را مدح نموده، اشعاري درمدح او مي سرود.

بوالفرج اصفهاني در� مقاتل الطالبين � از مغيره نقل مي كند كه روزي معاويه گفت: امروز سزاوارترين مردم به خلافت كيست؟ گفتند:‌ تو، گفت: چنين نيست بلكه شايسته ترين مردم براين امر علي بن الحسين (ع) (علي اكبر) است. چون جدّش رسول خدا(ص) مي باشد و شجاعت بني هاشم و سخاوت بني اميه و جمال و بزرگ منشي ثقيف دراو جمع است.(8 )
 
نمونه اي از كرامات حضرت علي اكبر عليه السلام

فردی به نام حاج عبدعون، برادرش را که به مرض سختی دچار شده بود نزد حافظ الصحه، یکی از سه پزشک معروف کربلا می برد. پس از چند ماه معالجه سودی نمی کند و هر روز حال او بدتر می شود عبدعون نزد پزشک می رود و سخنان زشتی به او می گوید و خطاب می کند که:اسمت خیلی بزرگ است ولی از معالجه تو سودی ندیدیم. بعد بدون خداحافظی می رود.

ولی بر خلاف انتظار از آن روز به بعد حال برادرش بهتر می شود و یک دفعه شفا می یابد. نزد حافظ الصحه می رود و عذر خواهی می کند.

طبیب می گوید: بنشین تا برایت بگویم. من بعد از سخنان تو خیلی دل شکسته شدم. ظهر، هنگام ادای نماز به حضرت علی اکبر (علیه السلام) متوسل شدم و عرض کردم ای نور چشم حسین (علیه السلام) تو را به حق پدرت قسم می دهم که شفای این مریض را از خدا بخواه. دیدی چگونه به من توهین کرد؟

بسیار گریه کردم. همان شب در خواب خدمت آقا علی اکبر (علیه السلام) شرف یاب شدم عرض ادب کردم و همان مطلب را تکرار کردم. فرمودند: من شفای آن مریض را از خدا خواستم و از هاتفی شنیدم که � این مریض مردنی است و تا نه روز دیگر می میرد ولی به برکت دعا و شفاعت شما خدا با شفای او سی سال به عمرش افزوده است و از همین ساعت او را شفا دادیم.�

آن مرد سی سال دیگر عمر کرد و در هفتاد سالگی در گذشت. وصیت کرد پیکرش را پایین پای حضرت علی اکبر (علیه السلام) دفن کنند.


پي نوشت :

1- سورۀ ابراهيم ، آيۀ 34

2-  سورۀ نساء آيۀ 77

3-سورۀ قلم، آيۀ 4

4-لهوف / 113، مثيرالاحزان /68

5- بحارالانوار:45/43و44

6-مفاتيح الجنان زيارت مطلقه اول امام حسين(ع)

7-سورۀ انعام : 74

8- منتهي الامال: 1/ 375



 

چهارشنبه 22 تیر 1390 - 9:47:20 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


بر حاشيه برگ شقايق بنويسيد گل تاب فشار در و ديوار ندارد


شب اول قبر به روايت شاهد زنده


السلام عليک يا سيد الساجدين


چرا به شناخت اهل بیت علیهم السلام نیازمندیم؟


زيارت ناحيه مقدسه امام حسين ع


احتجاجات امام باقر ع


چشم زخم از منظر قرآن كریم، روايات و عقل


مناظره امام رضا ع با علماي نصاري و يهود


معناي تسليم بودن در آيينه آيات و روايات (تسليم دستور امام (ع) بودن)


رواياتي در باب ماه مبارک رمضان


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

45650 بازدید

27 بازدید امروز

48 بازدید دیروز

99 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements